خانه/آموزش و دانلود/فرآیندهای جوشکاری/ تعریق اصطلاحات جوشکاری و برشکاری 3

تعریف اصطلاحات جوشکاری و برشکاری 3

(Welding,gas metal – arc (GMAW: فرايند جوشكاری است كه فيلر به طور پيوسته ذوب و به حوضچه مذاب اضافه مي شود. در اين فرايند محافظت در برابر اكسيد شدن و محيط به وسيله گاز انجام مي شود.
(Welding,gas metal – arc (GMAW-p: انجام فرايند جوشكاري GMAW با برق معكوس.
(Welding,gas metal – arc,short – circuiting arc (GMAW-S: فرايند جوشكاري GMAW كه در آن انتقال مذاب به روش short circuit انجام مي شود.
(Welding,gas tungsten – arc (GTAW: يكي از فرايندهاي جوشكاري ذوبي كه قوس الكتريكي بين يك الكترود غير مصرفي تنگستن و قطعه كار ايجاد مي شود. در اين روش محافظت در برابر اكسيد شدن حوضچه مذاب به وسيله گاز انجام مي شود.
(Welding,gas tangestan – arc,pulsed arc (GTAW-P: انجام فرايند جوشكاري GTAW با برق معكوس.
(Welding,induction (IW: فرايند جوشكاري كه حرارت لازم جهت ايجاد مذاب به وسيله يك جريان الكتريكي با فركانس بالا انجام مي شود. اين روش ممكن است با اعمال فشار و يا بدون اعمال فشار انجام شود. از مزاياي جريان با فركانس بالا اين است كه تمركز گرما در مكان هاي مورد نظر امكان پذير است.
(Welding,laser beam (LBW: در اين فرايند جوشكاري حرارت مورد نياز جهت ذوب فلز با اشعه ليزر حاصل مي شود.
Welding,machine: تجهيزات و ماشين جوشكاري در زمان انجام عمليات جوش تحت كنترل اپراتور مي باشد. تجهيزات ممكن است در زمان انجام جوشكاري بار گذاري شوند.
Welding,manual: فرايندهاي جوشكاري كه انجام و كنترل عمليات جوشكاري توسط جوشكار مي باشد.
Welding,oprator: كنترل كننده ماشين و تجهيزات جوشكاري در جوشكاري هاي اتوماتيك.
(Welding,oxyfuel gas (OFW: گروهي از فرايند هاي جوشكاري كه گرماي لازم جهت ايجاد مذاب از گاز اكسيژن تأمين مي گردد. در اين فرايند ها ممكن است فشار و فيلر مصرفي اعمال شود.
(Welding,plasma – arc (PAW: يكي از فرايند هاي جوشكاري قوسي كه گرماي لازم براي انجام جوشكاري از ايجاد قوس بين الكترود يا نازل و قطعه كار تأمين مي گردد. (قوس غير انتقالي) محافظت به وسيله حرارت زيادي ناشي از يونيزاسيون گاز ايجاد مي شود. گاز محافظ ممكن است خنثي يا تركيبي از گازهاي خنثي و غير خنثي باشد.
(Welding,progection (PW: جوشكاري پيش طرحي. يكي از فرايند هاي جوشكاري مقاومتي است كه كه حرارت از مقاومت لايه جوش در برابر جريان الكتريكي حادث مي شود. از مزاياي اين روش اين است كه حرارت لازم مي تواند به صورت موضعي متمركز شده و جوشكاري قطعات به صورت روي هم امكان پذير باشد.
Welding,resistance: جوشكاري مقاومتي. گروهي از فرايند هاي جوشكاري كه گرماي مورد نياز جهت ايجاد مذاب با مقاومت قطعه فلز در برابر جريان الكتريكي ايجاد مي شود. در اين روش اعمال فشار الزامي است.
Welding,semiautomatic arc: جوشكاري نيمه اتوماتيك. فرايند هاي جوشكاري قوسي كه فقط تغذيه فيلر به وسيله تجهيز انجام مي شود و كنترل فيلر جهت ايجاد مذاب را جوشكار انجام مي دهد.
(Welding,shield metal arc (SMAW: فرايند جوشكاري قوس الكتريكي با الكترود پوشش دار. در اين فرايند قوس الكتريكي بين الكترود پوشش دار و قطعه كار يا در ادامه حوضچه جوش انجام می شود. محافظت از حوضچه مذاب در برابر اکسید شدن به وسیله پوشش الکترود انجام می شود.
Welding,stud: جوش زائده ای اتصال عمومی است که زائده به سطح قطعه کار جوش می شود. تأمین حرارت جهت ایجاد مذاب می تواند نوسط قوس الکتریکی، اصطکاک، مقاومت الکتریکی و یا سایر فرایندهای دیگر باشد.
(Welding,submerge – arc (SAW: جوشکاری زیر پودری با قوس مخفی. نوعی فرایند جوشکاری است که گرمای لازم برای تشکیل مذاب بین الکترود و قطعه کار تأمین می شود. قوس الکتریکی زیر پودر انجام شده و جوشکاری به صورت پیوسته و اتوماتیک انجام می شود. در این روش محافظت توسط فلاکس انجام می شود.
Weldment: قطعه جوشکاری شده، هر سازه یا قطعه مونتاز شده ای که روی آن عملیات جوشکاری انجام شده باشد.

ultimate strength: استحکام نهایی.
fatigue strength: استحکام خستگی.
interface: فاصل، حدفاصل.
embrittlement: تردی.
residual stress: تنش پسماند.
fusion welding: جوشکاری ذوبی.
downward force: نیروی رو به پایین.
Welding Direction: جهت جوشکاری.
Pin: پین.
tool rotation: چرخش ابزار.
Friction Stir welded region: ناحیه جوشکاری اصطکاکی اغتشاشی شده.
Shoulder: شانه.
Shank: ساق.
Advancing side: جهت پیشروی.
retreating side: جهت عقب نشینی.
Corner joint: اتصال گوشه ای.
microstructure: ساختار میکرو.
hardness distribution: توزیع سختی.
microhardness: سختی میکرو.
post – weld heat treatment: عملیات حرارتی پس ازجوشکاری.
Welding base metal: جوش فلز پایه.
nugget: دکمه جوش.
HAZ: ناحیه متأثر از حرارت.
TMAZ: ناحیه متأثر به طور ترمومکانیکی.
Stir Zone: ناحیه اغتشاشی.
as welded condition: شرایط جوشکاری شده.
travel speed: سرعت جابجایی.
rotational speed: سرعت چرخشی.
thickness: ضخامت.
stress: تنش.
Strain: کرنش.
tensile test: تست کششی.
Compression test: تست فشاری.
bend test: تست خمشی.
Joint efficiency: بازده اتصال.
overlap: هم پوشانی.
yield strength: قدرت عملکرد.

<< قبلی

<<< اولین صفحه

دانلود مقاله تعریف اصطلاحات جوشکاری و برشکاری